ان الله عز و جل إذا أحب عبدا فعمل قليلا جزاه بالقليل الكثير.
چون خداي تعالي بنده اي را دوست دارد و او عمل كوچكي انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 137 – 138
به گزارش روابط عمومی تبلیغات اسلامی البرز، حجتالاسلام سید عباس مسعودی، مدیر کل تبلیغات اسلامی البرز، گفت:استفاده از ظرفیت موسسه قرآنی به منظور نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی ضروریست.
وی ادامه داد: در استان البرز حدود ۱۰۰ موسسه تحت نظارت سازمان تبلیغات اسلامی مشغول فعالیت ها و برنامه های قرآنی هستند که هرچه این برنامه ها جذب تر باشد می تواند در جذب نسل جوان جامعه به قرآن و اموزه های ارزشمند آن اثرگذار باشند.
مدیر کل تبلیغات اسلامی البرز، ادامه داد:خداوند متعال قرآن را بهعنوان آخرین معجزه الهی بر بشریت نازل کرد و تمامی نکات لازم برای برخورداری بشریت از یک زندگی سالم و سعادتمندانه در این کتاب آسمانی موجود است.
مسعودی، اذعان کرد:بهرگیری از آموزه های ارزشمند قرآن کریم نقش مهم و اثرگذاری در نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی و قرآنی در جامعه ایفا میکند.
این مسئول فرهنگی، کلاس های روخوانی و روانخوانی،قرائت،تفسیر،ترجمه،تحلیل قصه های قرآنی، جلسات پرسش و پاسخ،محافل قرآنی ازقبیل محفل انس با قرآن کریم،کرسی تلاوت را از مهمترین برنامه ها برشمرد.
وی ادامه داد:می توان با برنامه ریزی و ارائه راهکار مناسب در راتقاء کیفیف فعالیت های این موسسات و نهادینه کردن آموزه های قرانی در جامعه اثرگذار بود.
حجتالاسلام سید عباس مسعودی، تروبیت حافظان قرآنی را از دیگر اقدامات دارالقرآن تبلیغات اسلامی در راستای نهادینه کردن فرهنگ قرآنی و آموزه های ارزشمند ان خاطر نشان کرد.
إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبْیدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ. [1]
حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که آن یک معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستایش مى کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شکر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند; و این نوع، عبادت آزادگان است که بهترین عبادات مى باشد.
ابوعبدالله حسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام ملقب به سید الشهداء، فرزند دوم امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام سوم شیعیان است. آن حضرت پس از شهادت برادرش امام حسن علیه السلام در سال 50 هجری قمری به امامت رسید. ده سال از امامت آن حضرت مقارن با سالهای پایانی حکومت معاویه اولین حاکم بنی امیه بود، و پس از اینکه یزید فرزند معاویه در سال 60 هجری پس از مرگ پدرش علی رغم مفاد صلحنامه او با امام حسن علیه السلام، بر مسند خلافت تکیه زد، آن حضرت به دعوت مردم کوفه دست به قیام زد. اما مردم کوفه به آن حضرت خیانت نمودند و در پی آن ایشان به همراه تعدادی از بستگان و یاران همراهش در دهم محرم سال 61 هجری قمری در واقعه جانسوز عاشورا به شهادت رسیدند. شیعیان به همین مناسبت ماه محرم را به اقامه عزا برای آن حضرت و یارانشان می پردازند.
امام حسین علیه السلام در شهر مدینه و بنا به قول مشهور در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت به دنيا آمد. اما برخي گويند تولد آن حضرت در پنجم شعبان سال سوم يا چهارم هجري بوده است
کنيه آن حضرت را ابو عبد الله و مشهور ترین لقب آن حضرت سید الشهداء است. القاب دیگر آن حضرت را الشهید، السبط، التَّام، الرشيد، الوفي، الطيب، المبارک، التَّابِعُ وَ الرَّضِيُّ لِلَّهِ، الشَّارِي نَفْسَهُ لِلَّهِ و الدَّالُّ عَلَى ذَاتِ اللَّه نوشته اند.
در کتاب، الفصول المهمة، نقش انگشتري وي، لکل اجل کتاب آمده، اما در کتاب وافي و غير آن که از امام صادق علیهالسلام نقل گرديده، حسبي الله، و از امام رضا علیهالسلام (ان الله بالغ امره) ذکر شده است و چنين به نظر مي رسد که براي آن حضرت چند انگشتري با عباراتي که بدانها اشاره شد وجود داشته است.
امام حسین علیه السلام 6 سال و چند ماه از عمر خویش را در زمان حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گذراند. از این دوران زندگی ایشان در منابع تاریخی بیش از هر چیز اظهار محبت پیامبر(ص) به ایشان نقل شده است. به عنوان نمونه نقل شده است که رسول گرامی اسلام بارها حسن (ع) و حسين (ع) را به سينه می فشرد وآنان را می بوييد و می بوسيد.[۴]
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است: «حسن و حسین امامند، چه قيام كنند و چه نكنند». [۵]
در حدیث دیگری آن حضرت می فرمایند: «حسن و حسين، سرور جوانان بهشتند». این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است.[۶]
امام حسین علیه السلام در وقایع مهم زیر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند:
1. به همراه امام حسن علیه السلام در جریان مباهله پیامبر با مسیحیان نجران به عنوان "ابنائنا" در کنار مادر بزرگوارشان فاطمه سلام الله علیها با عنوان "نسائنا" و امام علی علیه السلام به عنوان "انفسنا"
2. به عنوان مصداق اهل بیت در جریان نزول آیه تطهیر
3. در جریان نزول سوره انسان در شأن اهل بیت (ع)
امام حسین علیه السلام هنگام وفات پیامبر اکرم (ص) 6 سال داشت و در زمان شهادت امام علی علیه السلام در سال 40 هجری 36 سال از عمر او می گذشت. بیشتر این سالها (25 سال) در دوران خلفای سه گانه سپری شد و حسین علیه السلام در این سالها شاهد وقایعی چون شهادت مادرش حضرت زهرا (س) و منع پدر از حق خلافت و حکومت اسلامی بود. گزارشهای رسیده از زندگی امام حسین علیه السلام در این دوران اندک و منحصر در چند مورد زیر است:
از جمله وقایعی که حسین (ع) در دوره خلافت ابوبکر بن ابی قحافه (13-11 ه.ق) در آن مشارکت داشت، این بود که آن حضرت که در آن هنگام دوران کودکی را می گذراند، همراه برادرش حسن (ع) در معیت مادرشان حضرت زهرا (س) برای مطالبه فدک، نزد ابوبکر رفتند و به عنوان شاهد، گواهی دادند که فدک از آن فاطمه (س) است. به گونه ای که خلیفه پذیرفت ولی با مداخله عمر گواهی آنان مورد قبول واقع نشد.[۷]
خطیب بغدادی در تاریخ بغدادآورده است که: روزی امام حسین علیه السلام به عمر گفت از منبر پدرم پایین بیا و بر منبر پدرت بنشین! عمر گفت: پدرم منبری نداشت. آنگاه مرا گرفت و در کنار خود نشاند و گفت چه کسی این را به تو یاد داد؟ گفتم: به خدا احدی این را به من یاد نداد.
در احتجاج طبرسی جریان اعتراض امام حسین علیه السلام به عمر بر فراز منبر همراه با احتجاج مفصلی از آن حضرت در حقانیت اهل بیت علیهم السلام نقل شده است.
امام حسین (ع) که در دوران خلافت عثمان بن عفان (35-23 ه.ق) دوران جوانی را می گذراند، در همراهی با پدر و برادرش، هیچ گاه خلافت و روش عثمان رانپذیرفت. بنا به اظهار منابع، وقتی خلیفه سوم، ابوذر غفاری یکی از صحابه پیامبر (ص) را به سبب اعتراض به روش وی از مدینه به ربذه تبعید کرد، با وجود دستور خلیفه مبنی برعدم بدرقه ابوذر، علی (ع) همراه جمعی از یاران،از جمله حسن و حسین به بدرقه ابوذر شتافتند و در همان هنگام امام حسین (ع) طی سخنانی، آشکارا مخالفت خود را با روش عثمان اعلام کرد. در ماه های پایانی خلافت عثمان و زمانی که شورشیان، خانه خلیفه را محاصره کردند و مانع رسیدن آب به خانه خلیفه شدند، کسانی که قدرت داشتند تا راهی از میان شورشیان باز کرده و به خانه عثمان آب برسانند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند.
نکته دیگری که در دوران خلافت عمر در مورد امام حسین (ع) مطرح است، ازدواج آن حضرت با شهربانو،یکی از دختران یزدگرد سوم،آخرین پادشاه ساسانی است، که در این مورد هم نظرات مختلف و گاه متضادی ابرازشده است.
حسین علیه السلام پس از آنکه پدرش به خلافت ظاهری رسید و جنگهایجمل و صفین و نهروان به وقوع پیوست جزو لشگریان پدرش بود و در جنگهای مزبور شرکت داشت.
آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر مهترش امام حسن علیهالسلام فاصله سنی داشت و مراحل رشد و نمو خویش را مدت کمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول الله صلی الله علیه و آله و سی سال در کنار امیرالمومنین و ده سال با امام حسن علیهماالسلام گذراند. و به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت مظلومانه امام حسن علیهالسلام امامت شیعیان را بر عهده گرفت.[۱۴]
امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آن جا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد. چه با مجاهدت های امام حسن علیهالسلام حق و باطل برای مسلمانان شناخته شده بود و اصل اسلام در خطر جدی قرار نداشت. خطر از آن جا آغاز شد که معاویه به سال 59 هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد. معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد.[۱۵]
ابن سعد در طبقات مینویسد: حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد. وی میافزاید: با مرگ معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آنگاه یزید با ارسال نامهای به حاکم مدینه نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد.[۱۶]
چون حاکم مدینه از امام حسین علیهالسلام بیعت خواست حضرتش در پاسخ گفت: ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم و یزید فاسق میگسار و آدم کش است و مثل من با مثل او بیعت نکنند و در سخنی دیگر فرمود: و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و...
مسعودی مینویسد: یزید مردی عیاش بود. پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه میداشت و میگساری میکرد. و در ایام وی غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب بکار رفت و مردم آشکارا میگساری میکردند. و درباره رفتار او با رعیت میگوید: فرعون در کار رعیت از او عادلتر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصفتر بود.[۱۷]
امام حسین علیهالسلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد.[۱۸]
آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود: حقیقت آن که من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشدهام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله. اراده دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و... امام حسین علیه السلام به فاصله 5 روز در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکه معظمه وارد گردید. [۱۹]
چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیهالسلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامههای فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیهالسلام امضاء کردند و حضرتش را به کوفه فراخواندند. آنان نوشتند: ما در انتظار تو با کسی بیعت نکردهایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمیشویم.[۲۰]
امام حسین علیهالسلام در پاسخ به درخواستهای مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد و به او گفت: نزد مردم کوفه برو. اگر آن چه نوشتهاند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم.[۲۱]
مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد چون خبر ورودش انتشار یافت 12000 نفر و به قولی 18000 نفر با او بیعت کردند. وی این مطلب را به امام حسین علیهالسلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید. اخبار کوفه به یزید رسید. وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و به جای او عبیدالله بن زیاد را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را به قتل برساند. و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیهالسلام را در شهر مکه غافلگیر کرده از میان بردارد.
چون امام علیهالسلام از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال 60 هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت.[۲۲]
ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامه اش به یزید می نویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت می گزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند.[۲۳]
عبیدالله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروة را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین علیه السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حر بن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم محرم سال 61 هجری به ناحیه نینوا وارد شد.[۲۴]
در این زمین بود که ابن زیاد در رسید و نامه ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه السلام را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد.
شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد سه روز مانده به عاشورا پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. [۲۵] و روز نهم محرم تاسوعا امام حسین علیه السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد.
عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین علیه السلام چون تحرکات دشمن را دید برادرش عباس بن علی علیهماالسلام را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد. [۲۶]
در روز دهم معروف به روز عاشورا عمر بن سعد با سی هزار جنگجو حمله را آغاز کرد. و سپاه امام حسین که 32 سواره و 40 پیاده بودند. مردانه در برابر حملات ایستادند و شجاعانه جنگیدند و کشتند و کشته شدند.
جنگ همچنان به کار خود ادامه می داد تا بدانجا که اصحاب امام حسین علیه السلام همگی کشته شدند. در این هنگام نوبت به خاندان حضرتش رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش حضرت علی اکبر بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین علیه السلام از جمله فرزندان امام علی و امام حسن علیهماالسلام و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه شهد شهادت به کام ریختند. و عباس بن علی علیهماالسلام هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین علیه السلام ساخت.
پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین علیه السلام که در آن واقعه حاضر بودند (بجز علی بن حسین علیه السلام امام چهارم شیعیان که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند)امام حسین علیه السلام در این نبرد نابرابر تنها ماند.و خود یکتنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نمود.
حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود می گوید: به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. خدا پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله می برد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری می شدند.
برای امام حسین علیه السلام شش[۲۸] یا نه[۲۹] یا ده[۳۰] فرزند از مادران مختلف شمرده اند که از آن فرزندان علی اکبر و عبدالله شیرخوار (علی اصغر) در کنار پدر به شهادت رسیدند و امام سجاد علیه السلام پیشوای چهارم شیعیان گردید.
اسامی فرزندان آن حضرت به اين ترتيب است:
به گزارش روابط عمومی تبلیغات اسلامی البرز به نقل از خبرگزاری تسنیم ؛سیدجواد ابطحی نماینده مردم خمینیشهر در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم از طرح سؤال تعدادی از نمایندگان مجلس از رئیسجمهور خبر داد و گفت: تعدادی از نمایندگان مجلس طرح سوالی را درباره علل عدمشفافسازی حقوق و دستمزد مدیران، وزرا و معاونین دولت در دستور کار قرار داده و آن را امضا کردهاند.
- بیشتر بخوانید:
وی افزود: طبق قانون برنامه ششم توسعه که مجلس آن را مصوب کرده، مقرر شده که دولت از ابتدای اجرای این قانون، یعنی از ابتدای سال گذشته، نسبت به راهاندازی سامانهای جهت ثبت و شفافسازی حقوق و دستمزد مدیران، وزرا و معاونان وزرا اقدام کند، اما تاکنون این کار صورت نگرفته است.
عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس تصریح کرد: نمایندگان مجلس در طرح سؤالی، خواستار پاسخگویی رئیسجمهور نسبت به علل اجرایی نشدن مصوبه مجلس درباره برنامه ششم پیرامون راهاندازی نشدن سامانه ثبت حقوق و دستمزد مدیران، وزرا و معاونان وزرا شدهاند.
ابطحی در پایان خاطرنشان کرد: طرح سؤال از رئیسجمهور درباره علل عدمشفافسازی حقوق و دستمزد مدیران، وزرا و معاونین دولت، پس از نهایی شدن تعداد امضاها، تقدیم هیئترئیسه مجلس میشود.
حجتالاسلام سید عباس مسعودی،مدیر کل تبلیغات اسلامی البرز،گفت:دستگاههای فرهنگی در رونق تولید داخل و نهادینه کردن فرهنگ استفاده از کالاهای ایرانی اثرگذارند.
حجتالاسلام سید عباس مسعودی، مدیر کل تبلیغات اسلامی البرز با اشاره به شعار سال مقام معظم رهبری مد ظله العالی و جلوگیری از بیکاری بهعنوان یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی، گفت:دستگاه های فرهنگی می توانند در همکاری با دستگاههای اجرایی نقش مهم و اثرگذاری را در رونق تولید داخل و نهادینه کردن فرهنگ استفاده از کالاهای ایرانی ایفا کنند. حجتالاسلام مسعودی، ادامه داد:دستگاه ها و نهاد های فرهنگی دینی می توانند با بهرگیری از توانمندی های خود فرهنگ استفاده از کالاهای داخلی را در کشور نهادینه کرده و از بیکاری آحاد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان که یکی از بزرگترین معضلات و مشکلات امروز جامعه ماست،جلوگیری کنند. وی گفت:کالاهای ایرانی در بسیاری از جهات کیفیت بیشتری نسبت کالاهای خارجی دارند به همین منظور باید تلاش کنیم تا بامعرفی فواید بهرگیری از آنها جامعه را به سمت بهرگیری از تولید داخل رهنمون کنیم. سید عباس مسعودی، خاطر نشان کرد:امروز تکیه به دولت های خارجی چیزی به جز وابستگی اقتصادی برای کشور اسلامی ما به بار نمی آورد به همین منظور باید مردم را به بهرگیری از تولیدات داخلی و ایجاد رویحه استقلال و عدم وابستگی سوق داد. مدیر کل تبلیغات اسلامی البرز، اذعان کرد:تبلیغات اسلامی این استان با بهرگیری از پتاسیل ۱۰۰ روحانی مستقر، مبلغین ومبلغات و همچنین موسسات قرآنی و کانون های فرهنگی و برگزاری دوره های آموزشی تلاش میکند تا نقش خود را در جامه عمل پوشاندن به شعار سال معظم له ایفا کند. حجتالاسلام مسعودی، خاطر نشان کرد:در زمان پهلوی به دلیل اینکه ما وابستگی شدیدی به دولت های غربی و بهویژه آمریکا داشتیم نمی توانستیم در بسیاری از جهات مستقل عمل کنیم لکن با خود کفایی و عمل به منویات معظم له می توان به رشد و تعالی در همه زمینه ها دست یافت و امروز ایران اسلامی با ساخت و تولید موشک توانسته است به یکی از برقدرت های منطقه خاورمیانه تبدیل شود و این یک نمونه از تکیه بر نیروی داخلی است.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- عبدالله عبداللهی و مونا رحیمبصیری: مباحث نظری مربوط به موضوع علم و بویژه علم دینی بار دیگر اخیراً در پی اظهارنظر رئیس جمهور و همچنین مباحث آکادمیکی که در این باره مطرح شده، در کانون توجه قرار گرفته است. محمد جواد لاریجانی رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی، از سویی به دلیل مطالعات فلسفی و فقهی در موضوع علوم انسانی صاحبنظر است و از سوی دیگر به دلیل تحصیلات آکادمیکش در ریاضی و فیزیک و نیز راهاندازی پژوهشگاه دانشهای بنیادی در علوم دقیقه و نظری نیز صاحب نظر به شمار میآید. او دانشآموخته دکترای منطق ریاضی از دانشگاه برکلی آمریکاست و تالیفاتی همچون «تدین، حکومت و توسعه»، «حکومت، مشروعیت و کارآمدی» و ... را در کارنامه دارد.
در موضوع علم و علم دینی و همچنین سیاستهای علمی که جمهوری اسلامی در طول چهار دهه بعد از انقلاب اتخاذ کرده با او به گفتگو نشستهایم. آنچه در ذیل میآید بخش دوم این گفتوگو است.
بخش اول این گفتوگو راجع به موضوع سیاست علمی(Science Policy) و کارنامه و عملکرد دولتهای پس از انقلاب بود که محمدجواد لاریجانی در این بخش به ارائه مثالهایی از کشورهای دیگر پرداخت. او همچنین به عنوان یک بخش مهم، به تبیین سیاستهای علمی رهبر معظم انقلاب مبادرت کرد. بخش اول این گفتوگو را میتوانید از اینجا بخوانید.
در ادامه میتوانید بخش دوم این گفتوگو را بخوانید:
* تسنیم: به نظر میرسد دولت آقای روحانی در حوزه علمی، سیاستی ندارد. البته دولتهای پیشین هم اقدام خیلی مهمی برای تدوین سیاستهای علمی نداشتهاند. با این حال آقای روحانی با توجه به بیاناتی که اخیراً داشتهاند، قاعدتا باید تلاش بیشتری کنند. به قول آقای رحیمپور ازغدی اصلاً فرض کنیم علم دینی هم کلاً وجود ندارد، بالاتر از آن هر ادعایی هم شما بکنید می پذیریم، ولی حداقل در همین علوم دقیقه و مباحث مربوط به فیزیک و شیمی و اینها که علوم غربی است حداقل میتوانیم انتظار داشته باشیم شما یک حرکتی بکنید یا آنهم خیر؟ اما گذشته از اینها درباره علم دینی که اخیراً ایشان مطرح کردند چه میتوان گفت؟
- محمد جواد لاریجانی: این مورد یک بحث بسیار خوب از دیدگاه نظری است. این سوال را میتوان مطرح کرد که «عقلانیت اسلامی» در بحث تعلیم، تعلّم و دانش تاثیر دارد یا خیر؟. بدون شک دارد. یعنی عقلانیت اسلامی در آموزش، درسخواندن و حتی نوع تحقیقات ما تاثیر دارد. به عنوان مثال عقلانیت اسلامی در درسخواندن تاثیر دارد. وقتی یک فرد متدین میخواهد، درس بخواند، باید در ابتدا هدف خود را روشن کند. عقلانیت اسلامی در امر علم دانشجوی مجاهد تولید میکند. که جهاد آن درس خواندن است و در این راه تمام هستی خود را به کار میگیرد. در امر آموزش هم همینگونه است. استاد در عقلانیت اسلامی تمام تلاش خود را برای آموزش و یادگیری دانشجوی خود بکار میگیرد. همچنین استاد باید بهترین مطلب را برای دانشجویان خود بگوید چون معتقد است که نباید وقت دانشجویان خود را هدر دهد. لذا عقلانیت اسلامی در این زمینه خیلی موثر است.
* تسنیم: برخی معتقدند یک سادهسازی در بحث علم اسلامی و دینی در سخنان روحانی اتفاق افتاده است. سوال این است که چرا ایشان چنین ورودی به مسائل انجام میشود. مثلاً در خود غرب هم افرادی مانند اشپنگلر و دیگرانی هستند که نظرات جالبی راجع به علوم در غرب دارند. اشپنگلر میگوید اساساً علم در غرب نه برای کشف رازهای هستی و حقیقت بلکه برای تصرف در طبعیت به وجود آمده و حتی روح این علم را هم فاوستی و شیطانی میداند. همانطور که آقای صادق آملی هم اخیراً اشاره کردند افرادی مانند گادامر هستند که بر اهمیت "پیشفرضها" در علوم تاکید میکنند. به این معنا که با پیشفرضهای مختلفی که مهمترین ویژگیشان غیر قابل اثبات بودن با علم فعلی غربی است، علوم مختلفی هم میتوانند شکل بگیرند. امابه نظر میرسد برخی مانند آقای روحانی با سادهسازی عجیب این مسئله جوری وانمود میکنند که گویا علم همین است که در غرب بوده ولاغیر. و هرکس سخن از علم میکند باید حرفهای آن سوی آب، آنهم فقط آن بخش که با حرفهای تکراری ظاهراً روشنفکران موافقت دارد را باور داشته باشد در غیر اینصورت اصلاً علم نیست حتی اگر دانشمندان بزرگی در غرب به آن معتقد باشند!
- محمدجواد لاریجانی: همانطور که اشاره کردم انتظارات جامعه علمی هم از ایشان حول داشتن سیاست علمی است. سوال مهم این است که عقلانیت اسلامی در فهم ما از موضوعات علمی موثر است یا خیر؟ و تاثیر آن چگونه است.
علوم را میتوان به علوم مادی و علوم انسانی تقسیم کرد. موضوع علوم مادی، ماده یا عوارض مادی است و موضوع علوم انسانی، افعال اختیاری انسان است. از این جهت فهم آن خیلی مهم است. فرض کنید در علم اقتصاد اگر انسان، انسان سکولار باشد، موتورهای محرک انسان «شهوت»، «قدرت» و «ثروت» است. بنابراین میتوانیم انسان را در این چارچوب در نظر بگیریم و اعمال آن را هدایت کنیم لذا از این منظر، انسان مصرفگرا، شهوت پرست و قدرت طلب و خودمحور است.
اساس اقتصاد غرب در سه قرن گذشته بر این اساس بوده است البته اقتصاد سوسیالیستی هم همین پیش فرض را داشت. اما امروز متوجه شدهاند رفتار انسانها صرفاً در این چارچوب نمیگنجد لذا میبینیم اقتصاد خُرد جای اقتصاد کلان را گرفته است. وقتی موضوعات اقتصاد خرد را بررسی میکنیم، میبینیم که شاخصههای عمده آن عوامل فرهنگی است که انسانها را در گزینش عمل اقتصادی تحت تاثیر قرار میدهد. پس مشخص میشود که حتی فعل اقتصادی هم از بقیه امور انسانی جدا نیست و نمیتوان انسان را به یک ماشین تنازل داد که سه موتور شهوت، قدرت و ثروت دارد و با میتوان این سه موتور سرعت آن را تنظیم کرد.
در تفکر اسلامی، انسان حقیقتا بالاتر از این موارد است. انسان دارای روانی است و ماهیت انسانیِ انسان به نفسِ انسان است نه به جسم آن.
جسم انسان ماشینی در اختیار او است. بنابراین از این انسان کارهای زیادی برمیآید و افعال آن تنها در زمینه دسترسی به قدرت، ثروت و شهوت قابل توجیه نیست. لذا میتوان فهمید که بچههای ما چرا در میدانهای جنگ تحمیلی غوغا کردند. با کدام یک از معیارهای ثروت، شهوت و قدرت میتوان این افعال را توجیه کرد؟ پس در توجیهات تفاوتهای زیادی وجود دارد.
** عقلانیت اسلامی در فهم ما از مسائل علوم انسانی بینهایت موثر است
اگر بخواهیم اقتصادی را بنا کنیم که فعل اقتصادی انسانها در آن صرفا بر پایه مدل سکولار سه موتوره توجیه شود، یک جور است و توجیه فعل اقتصادی براساس انسانِ خداشناسی که تمام منابع طبیعی را امانت میبیند، یک جور دیگر است. لذا عقلانیت اسلامی در فهم ما از مسائل علوم انسانی بینهایت موثر است.
در علوم مادی هم نمیتوان دَر را بست. در علوم مادی از زمان آناگزاگوراس که معاصر سقراط بود، پیشفرضی در علوم مادی قبول شد که آن «سکولاریسم» بود. «سکولاریسم» در علوم مادی این است که اگر دنبال علت پدیدههای مادی میگردیم، فقط علت مادی آن را دنبال میکنیم. چرا این پیش فرض را داریم و از کجا آمده است؟ یک پایه آن میتواند این باشد که غیر از ماده، چیز دیگری قابل قبول نیست. بنابراین اگر غیر از ماده چیز دیگری را قبول داشته باشیم، نمیتوانیم تاثیر آن را بر عالم ماده منکر شویم. بنابراین در علوم مادی که در آنها پیشرفت زیادی هم دارند، اگر علل مادی پدیدههای مادی را دنبال کنیم، مطالب زیادی را میفهمیم. لذا باب این بحث بسته نیست. یعنی مسائل و مطالب زیاد دیگری هم با عبور از مرز علل مادی میتواند قابل فهم باشد. بحث بسیار تئوریک و مهمی است.
البته تئوری سکولاریسم در علوم مادی - که توسط آناگزاگوراس عرضه شد- زمینه تاریخی مهمی دارد. در زمان وی که همان دوران سقراط حکیم بود، اعتقاد به خدایان بسیار رایج بود. در آن زمان، پدیدههای مادی را به خدایان نسبت میدادند و علت آن را با روابط خدایان توجیه میکردند؛ مثلا اگر رعد و برقی اتفاق میافتاد، گویی الهه ابر با الهه باد دعوایشان میشد و رعد و برق ناشی از این زد و خورد بود.
آناگزاگوراس علیه این تفکر قیام کرد و گفت: «هر پدیده مادی دارای علتی مادی است» و بدین وسیله از شر خدایان خلاص شد. از سوی دیگر خدایان در روی زمین معابد خاص خود را داشتند و صاحبان معابد با اداعای «رابطه مستقیم» حکومت میکردند و قدرت مییافتند. سقراط هم علیه این بخش از اعتقاد به خدایان، قیام کرد و مردم را به خدای واحد فراخواند و تئوری آنها را مورد «رفض مهلک» (Elenchus) قرار داد و این امر یکی از اتهامات علیه او بود که به اعدام وی منجر شد.
خلاصه کلام اینکه: اولاً سکولاریزم در کاوش علمی بر یک مصادره (پیش فرض) استوار است که علل پدیدههای مادی را محصور به عوامل مادی میکند. این مصادره خود مبنایی متافیزیکی است و به هیچ وجه بدیهی نیست و اتفاقا چالشهای جدی دارد.
ثانیاً در علوم انسانی که موضوع آن افعال ارادی انسانها یا پدیدههای متشکل از آنها است، این مبنا معادل تنازل نفس انسانی به صور مادی داخل مغز است که علیرغم رواج و تبلیغ آن در محافل علمی غربی غیر موجه و پر چالش است. از سوی دیگر تقلید از فیزیکدانان (علوم مادی) در میان علمای غربی علوم انسانی، عملا عقب ماندگی و بیاعتباری این حوزه از معارف را سبب شده است. در عقلانیت اسلامی مصادره فوقالذکر مرفوض است.
ثالثاًدر علوم طبیعی (مادی) -با توجه به آثار عظیم مبنای سکولاریزم علمی- ضروری است این مصادره با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد. علیرغم تنوع مصادره همواره این موضوع مناقشهپذیر و محل طرح اشکالات متعدد قرار گرفته است. مصادره سکولاریزم در علوم طبیعی در حادترین بیان میگوید: «علل پدیدههای طبیعی (مادی) صرفا در عالم ماده است». این صورت از مصادره فقط با مبنای انحصار عالم وجود به عالم مادی (ماتریالیسم) سازگاری دارد و لذا در عقلانیت اسلامی مورد قبول نیست. صورت معتدلتر مصادره سکولاریزم میگوید: «با توجه به تردیدهای موجود درباره وجود فراتر از ماده، مطمئنتر این است که ما خود را در سلسله علت -معلول به عالم ماده مقصور کنیم و با توجه به جهشهای علمی ناشی از این مبنا، نسبت به حساسیت و کاوش در میدان فراتر از ماده بیتوجه باشیم.»
در این صورت از مصادره سکولاریزم به جای رفض روشن و صریح میدان هستی فراتر از عالم مادی، بیاشتهایی و بیرغبتی به آن جایگزین شده است. این توصیه نمیتواند موجه باشد، زیرا سوال از ریشه هستی، سوالی تشریفاتی نیست بلکه سوالی فراگیر و تحمیلکننده است و تمام زوایای زندگی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. در این مصادره «نوعی مصادره به مطلوب» نهفته است که قابل قبول نیست. عقلانیت اسلامی در این موضع، بحث مهمی دارد و آن «هدایت الهی» است. یعنی انسان باید به دنبال سعادت حقیقی باشد و لذا باید دنبال معنا و ریشه هستی خود باشد و اگر جستجوگر باشیم هدایت الهی دست ما را میگیرد؛ از علامت و نشانههای عالم هستی در آفاق و انفس گرفته تا ارسال رسل و غیره. بحث هدایت الهی و اطوار گوناگون آن بحث بسیار جالبی است که به آن اشاره خواهم کرد.
صورت حداقلی از مصادره سکولاریزم هم قابل طرح است: «با توجه به کاربرد علوم مادی جهت رفع نیازهای مادی زندگی، دنبال کردن علت پدیدههای مادی در سطح ماده کفایت میکند.» البته مقصور کردن مقصد علمی به کاربرد برای خواستههای زندگی در نشئه مادی قابل چالش و مناقشه است. عالم میتواند صرفاً برای بهتر فهمیدن پدیده تلاش کند و معتقد باشد این امر به نحو طبیعی دستاوردهای علمی را به دنبال خواهد داشت. علوم طبیعی به تدریج از حالت خالص نظری به سوی توجه بیشتر «حل مسائل مطروحه زندگی» سیر کردهاند و علم مدرن امروزی به نحوی مدعی توجه جدی به هر دو جنبه است. لازم به ذکر است که در سلسله علل مادیِ پدیدههای طبیعی هرقدر جلوتر برویم ضمن فهم روشنتر از پدیده، تسلط ما در بکارگیری آن هم افزایش خواهد یافت. دقیقا این امر علت توفیق مبنای سکولاریزم در علوم مادی است".
** تلاش علمی در برای اقامه دین خدا در یک نظام مدنی و اسلامی نیاز به چهار لایه هدایت الهی دارد
از این فرصت استفاده میکنم و راجع به هدایت الهی چند نکته میگویم که امیدوارم برای جوانان موثر باشد. شهید ثانی در شرح کتاب «نفلیه» در باره هدایتهای الهی صحبت میکند. میگوید این هدایتها چهار حوزه یا چهار لایه است. حوزه اول هدایت الهی «قوه نطق» ما است. اینکه عقل، احساسات را دریافت میکند و مفاهیم را میسازد و میفهمد، اولین جایی است که هدایت الهی شامل حال ما میشود و میتوانیم از توجه ویژه حق تعالی برخوردار شویم. یعنی پایه هدایت یک مسلمان در «عقل» آن است.
لایه دوم مربوط به «آیهها و نشانهها» است. میگوید حال که ما قوه نطق داریم و حق و باطل و ناردست را مفهوماً و ملاکاً را فهمیدیم، برای تشخیص معیار حق و باطل نیاز به هدایت است که خدا برای آن، نشانه و علامت گذاشته است. خداوند در عالم هستی برای همه انسانها، نشانهها و علامتهای زیادی گذاشته اما وقتی کسی نخواهد بفهمد، این نشانهها را نمیبیند.
لایه سوم «ارسال رُسل» است. پیامبران برای افرادی که علامتها و نشانهها را نمیبینند و نمیفهمند، نیامدهاند. آنها برای کسانی آمدهاند که موتور عقلی آنها فعال شده و در جستجوی حق برآمده و به نشانهها دست یافتهاند و آماده پذیرش رسالت شدهاند: انا سمعنا منادیا ینادی للایمان فامناً.
لایه چهارم، «هدایتهای ویژه» است. این لایه ویژهترین هدایت وحی است که به رُسُل نازل میشود. مرحلههای بعدی وحی در پشت پرده، در خواب، در رویاهای صادقه و بعد در الهامات قلبی است.
این مراحل چهارگانه به یکدیگر مربوط است. خداوند در همه این مسیرها هدایت دارد. هدایت خداوند در مجاهده علمی هم همینگونه است. چون این هدایت مربوط به عمل است. وقتی با نیت جهاد و تلاش برای اقامه دین خدا در یک نظام مدنی و اسلامی تلاش علمی میکنید، کاری است که چهار لایه هدایت را میخواهد و حتی مرحله الهام را هم میخواهد.
** تجربه علمی موفق ما محصول یک دورنمای درست از جایگاه علم است
میخواهم بگویم مساله خدا و کمک آن در عقلانیت اسلامی به فعالیتهای علمی انسانهایِ پیرو راه خدا محدود به امور صرفاً مادی نیست. اینها مباحث بسیار مهم و جالبی است که باید در جای خود بررسی شود. در سخنرانیهای تبلیغاتی جای این حرفها نیست. اینها بحثهای دقیق خود را میطلبد که باید تلاش کنند برای نسل جوان روشن شود.
جمهوری اسلامی تجربه موفقی در امر دانش و تکنولوژی دارد. باید این را بدانیم. این یک واقعیت است. تجربه موفق ما در زمینه علمی و تکنولوژی یک اتفاق نیست بلکه محصول و مجموعهای از دورنمای درست از جایگاه علم است. مقام معظم رهبری هم بارها این حدیث را اظهار کردند که علم قدرت است(العلم سلطان). بنابراین علم قدرت است و داشتن یک سیاستنامه برای آن معقول است.
مقام معظم رهبری فقط نگفتند که علم خوب است. بلکه تاکید دارند که هیچ حوزه ممنوعهای در علم نداریم. این منبعث از حدیث نبوی هم است که اگر علم در ثریا باشد، بخشی از ایرانیان به آن میرسند. پیگیری این مسائل هم مهم است. با اینکه شاید حدود 30 درصد از نهیبها و تلاشهای رهبری در این زمینه اجرا شده است، ما توانستیم به این نقطه از توانمندی علمی برسیم.
دولت محترم نباید این ثروت عظیم را دست کم بگیرد. من قبول دارم که دولت کمبودهای زیادی در بودجه و امکانات دارد ولی داشتن یک «سیاست علمی» به دلیل اهمیت کار سبب میشود که بتوانیم برای نگهداشتن این بنیّه سرمایهگذاری مناسب و مطلوبی انجام دهیم و این امری ضروری است.
** تسنیم: مقام معظم رهبری در علوم اسلامی دعوت میکنند که به موضوعات پرداخته شود و کرسیهای آزاد اندیشی در دانشگاه برگزار شود اما گویا جریان دیگری که اخیراً علیه تامل و تدقیق بیشتر در علوم اسلامی برخاسته و آن را تخطئه میکند، سعی دارد به اسم آزاد اندیشی بالاترین آپارتاید علمی را حاکم کند بگوید فقط باید به علومی که از غرب آمده، پرداخته شود و راجع به چیز دیگری صحبت نکنید.
محمدجواد لاریجانی: در داخل کشور، در علوم مادی، توفیقات بسیار خوبی داریم و دانشگاهها و مراکز پشرفتهای داریم اما در علوم انسانی بسیار عقب افتاده هستیم. یعنی داشتههای ما در این دو عرصه قابل مقایسه نیست. دانشمندان و محققین ما هرساله از بین چندین هزار مقالهای که در علوم مادی چاپ میشود، 100 مقاله و مطلب مهم دارند که قابل توجه دانشمندان دنیا قرار میگیرد. اما در علوم انسانی اینگونه نیست. البته نمیخواهم عالمان خود در این رشتهها را تحقیر کنم اما میخواهم بگویم که ضعیف هستیم و وضعیتمان در علوم انسانی با علوم مادی اصلا قابل مقایسه نیست.
در دنیای غرب هم همین گونه است. در غرب هم عمده سرمایهگذاریها در علوم مادی است. علوم انسانی عمدتا «توصیف همراه» وضعیت نظام مدنی را دنبال میکند. سوالات مهمی هم وجود دارد که چرا دانش انسانی در غرب انقدر آشفتگی (turbulent) دارد. فلاسفه غرب معتقدند تقلید از فیزیک این بلا را سر علوم انسانی آورده است.
** تسنیم: اصلاً علم جدید در غرب حتی علوم انسانی با گالیله شروع شد.
محمدجواد لاریجانی: بله، کل کتاب (لواتیان) «هابز» تقلید از کار گالیله است. تئوری هابز این بود «همانگونه که میتوانیم مثل اصول نیوتن، مکانیک حرکت اجسام را بدون استناد به خدایان با علت گرانشی توجیه کنیم، برای حرکت انسانها هم میتوانیم دینامیک کاملاً زمینی پیدا کنیم". البته هابز فرد بیدینی نبود. او معتقد بود برای فهمیدن رفتار انسانها باید به حالت زمانی که انسانها به هیچ چیز معتقد نبودهاند، برگردیم و از آنجا دینامیک حرکت افعالی انسانها را کشف کنیم.
لذا این تقلید فیزیکدانان بلایی بود که بر سر علوم انسانی آمد و خود غربیها نیز میگویند: "چرا در علوم انسانی نمیتوانیم پابه پای علوم مادی مثل ریاضی یا فیزیک پیش رویم". در علوم انسانی دائما صفر میکنند و به حالت اول برمیگردند.
** حوزههای علوم انسانی در ایران به مکانهایی برای تبلیغات سیاسی تبدیل شدهاند
در مورد ایران هم باید گفت که حوزههای علوم انسانی به مکانهایی تبدیل شدهاند که بیشتر مشغول کارهای تبلیغاتی سیاسی هستند. اگر یک جامعهشناس یا یک عالِم علوم سیاسی برای ما اندرزنامه سیاسی بنویسد که برای موفق شدن باید در بغل آمریکا بنشینیم، این یک علم نیست. این یک توصیه سیاسی است. علم یعنی فهمیدن یک پدیده.
در ناآرامیهای اخیر نیز بلافاصله همان چیزی که دوست میداشتند، عنوان کردند. میگویند: «چون نمیگذارید جوانان در کنسرتها راحت و خوشحال باشند...». انگار جاهای خوشحالی فقط ایستادیوم ورزشی و کنسرت و عربدهکشی در خیابان است. این که علم نیست.
برای فهم پدیدههای انسانی براساس عقلانیت اسلامی میدان عظیمی وجود دارد. ورود به این میدان شجاعت میخواهد. کسانی که وارد این میدان میشوند، باید معارف موجود غرب را به خوبی یاد بگیرند و بعد یک بنای مستقلی ایجاد کنند. این کار در تاریخ اسلام وجود داشته است. فارابی و ملاصدرا هم همین کار را کردند.
مقام معظم رهبری میخواهند به نیروهای جوان و با دانش ما پر و بال بدهند تا زحمت بکشند. وگرنه اینکه تئوری ماکس وبر را بخوانیم و سعی کنیم در داخل برای آن نمونه پیدا کنیم، چیزی نیست که در کرسیهای آزاداندیشی به دنبال آن هستیم.
در آن طرف هم افراط وجود دارد. اینکه فکر میکنند هیچ احتیاجی به آنها نداریم و میخواهیم همه چیز را از صفر درست کنند. این روش علمی و درستی نیست. طبیعی است که اگر میخواهیم جامعهشناسی یک پدیده را بفهمیم، باید متدهای شناخت آن را بدانیم. اول متدهای موجود را احصا کنیم و اشکالات را پیدا کنیم و بعد متد معقولتری را اختراع کنیم. نوآوری به این اختراع گفته میشود.
کرسیهای آزاداندیشی ایده بسیار خوبی است، البته قبل از این کرسیها نیاز به علمایی داریم که خود را وقف این کار کرده باشند. چون اگر در این کرسیها، افرادی بیایند که از قبل زحمت نکشیده باشند، حرفهایی که میزنند، ژست است و ژست برای ما توفیق نمیآورد.
ما باید در این زمینهها تلاش کنیم البته در حوزه علوم اسلامی نشانههای خیلی خوبی وجود دارد. یعنی استعدادهای خوبی در حوزه هستند و آثار خوبی ایجاد شده و همه اینها امیدوار کننده است.
اما در علوم انسانی در خشکسالی خیلی وسیعی به سر میبریم و اتفاقا اینجا جایی است که نظام آسیبپذیری دارد. چون از تابلوی عِلمیَت آن استفاده میکنند و به حرفهایی که دوست دارند، برچسب علم اضافه میکنند و به آدمهای خیلی علمی هم تبدیل میشوند!!
به گزارش روابط عمومی تبلیغات اسلامی البرز، حجتالاسلام سید عباس مسعودی، مدیرکل تبلیغات اسلامی البرز، گفت: بهرهگیری از شیوههای نوین تبلیغی، در جذب مخاطب به ارزشها و شعائر دینی اثرگذار است.
وی گفت: دشمن تلاش میکند تا آحاد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان ما را از ارزشها و مفاهیم دینی دور کند و با بهرهگیری از فضای موجود و نرمافزارهای نوین تلاش میکند تا به اهداف خود دست یابد.
حجتالاسلام مسعودی، بهرهگیری روحانیون و فعالان عرصه فرهنگی را راهکاری مهم در راستای جذب مخاطبان به ارزشها و مفاهیم دینی برشمرد و گفت: تبلیغات اسلامی با برگزاری دورههای متنوع آموزشی در حوزه رسانه و فضای مجازی تلاش میکند تا جوانان ره به آموزهها و شعائر دینی جذب کند.
این مسئول فرهنگی، ادامه داد: در دوران دفاع مقدس سربازان امام خمینی (ره) چه ارتشیها، پاسداران و بسیجیها از امکانات کمتری نسبت به نیروهای رژیم بعث برخوردار بودند لکن ایمان به خدا و پایبندی آنها به ارزشهای دینی سبب پیروزی حق بر باطل شد و امروز در مبارزه با هجمه فرهنگی دشمن باید تلاش کنیم تا بتوانیم بر توطئههای آنها که همان به انحراف کشیدن نسل جوان جامعه و رواج بی بندبازی که در زمان طاغوت نیز جوانان را سست و بیانگیزه کرده بود غلبه کنیم.
وی اذعان کرد: مبارزه با هجمه گسترده فرهنگی دشمن با آموزش و حضور جوانان در فضای مجازی بهعنوان افسران جنگ نرم ضروری است و این فقط با همکاری مسئولان اجرایی و فرهنگی به همراه ایجاد انگیزه و روحیه مضاعف در قشر جوان و تحصیلکرده میسر خواهد شد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران کنگره 14 هزار شهید جامعه کارگری کشور که در تاریخ 16 بهمن 96 برگزار شده بود، صبح امروز در محل این همایش منتشر شد.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، بزرگداشت شهدا در سراسر کشور را نشانه لطف و اراده الهی مبنی بر مستدام ماندن سایه شهیدان بر سر ایران دانستند و گفتند: تکریم شهدای برخی اقشار از جمله شهدای کارگری ارزش مضاعف دارد، زیرا در همه حوادث دوران انقلاب، مقابله با گروهکها و دفاع مقدس، کارگران با غیرت و بصیرت در صحنه حاضر شدند.
ایشان با اشاره به ناکام ماندن ضدانقلاب در تحریک کارگران علیه جمهوری اسلامی، افزودند: یکی از کارهای اساسی دشمنان، تحریک و وادار کردن کارگران به ایجاد رکود در کارخانهها بود، اما کارگران در طول این سالها همواره با بصیرت و همت و تدین ایستادند و دست دشمن را رد کردند.
رهبر انقلاب اسلامی حضور برجسته کارگران در دفاع مقدس را عرصه دیگری از غیرت و حمیّت دینی آنان برشمردند و خاطرنشان کردند: هر گاه امام بزرگوار فراخوان میدادند، بسیاری از کارگران جوان و مؤمن که حتی نان شب و زندگی آنها وابسته به درآمد روزانهشان بود، بهعنوان بسیجی به جبههها میرفتند و با منطق و استدلال میگفتند "باید برویم از کشور و مرز اسلامی دفاع کنیم زیرا اگر دشمن مسلط شود، نه نان، بلکه هیچچیز نخواهیم داشت."
ایشان همچنین دستاندرکاران کنگره شهدا را به انجام کارهای اثرگذار و پرهیز از کارهای تشریفاتی توصیه کردند.
به گزارش روابط عمومی تبلیغات اسلامی البرز، حجتالاسلام سید عباس مسعودی، مدیر کل تبلیغات اسلامی البرز، گفت:دشمن، در فضای مجازی به دنبال کم رنگ کردن ارزش های دینی و معنوی است.
وی گفت:امروز ایران اسلامی به کوری چشم دشمنان توانسته است با وضع تحریم های ظالمانه و دسیسه های آنها در عرصه های مختلف قله های پیشرف را یکی بعد از دیگری بپیماید به همین منظور دشمن با راهاندازی جنگ روانی در حوزه رسانه و فضای مجازی تلاش میکند تا ارزش های دینی و معنوی را در جامعه کم رنگ جلوه دهد.
حجتالاسلام مسعودی، خاطر نشان کرد: باید تلاش کرد تا با برنامه ریزی و بهرگیری از شیوه های اثر گذار تبلیغی نسل جوان و نوپای جامعه را به ارزش ها و شعائر دینی جذب کرد و تصور آنها را از هیمنه پوشالی دشمنان که تلاش میکنند تا با بهرگیری از ابزار نوین و تکنولوژی پیشرفته خود کشور ما را عقب مانده جلوه دهند و جوانان را از نظام و رهبری مأیوس کنند، جلوگیری کرد.
این مسئول فرهنگی، گفت:کارفرهنگی باید از خانواده،مدرسه و به تبع آن جامعه شروع شود باید نگذاریم که جوانان از آرمانهای انقلاب و شهدا غافل شده و فریفته تبلیغات دشمنان در فضای مجازی و شبکه های ماهوراه ای شوند.
سید عباس مسعودی، تصریح کرد:خداوند در قرآن کریم بارها تأکیده کرده است که اگر ایمان بیاورید و تقوی پیشه کنید کارها را برای شما آسان میکنیم به همین منظور مسئولین باید علاوه بر همکاری فرهنگی، الگو و اسوه ساده زیستی و سبک زندگی اسلامی برای جوانان باشند.
وی گفت: مادی گیری و تجمل گرایی منجر به غفلت از آخرت میشود به همین منظور باید رهمنود های مقام معظم رهبری مد ظله العالی در زمینه ساده زیستی و سبک زندگی اسلامی،بعنوان الگویی شایسته برای تمامی مسئولان فرهنگی و اجتماعی جامعه مد نظر قرار گیرد.
به گزارش روابط عمومی تبلیغات اسلامی البرز به نقل از گروه دفاتر خارجی خبرگزاری تسنیم،یک منبع نظامی سوری در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در دمشق تاکید کرد دولت سوریه طرح اسرائیلی آمریکایی را که قرار بود در غوطه شرقی در حومه دمشق اجرا شود، خنثی کرده است.
این منبع که خواست نامش نشود، افزود بر اساس این طرح، قرار بود جنگندههای رژیم صهیونیستی چندین موضع ارتش سوریه را در حومه دمشق بمباران کنند تا زمینه حرکت تروریستهای باند جیش الاسلام از مواضعشان در شهرکهای النشابیه و اوتایا در غوطه شرقی به سمت قلمون شرقی -جایی که شاهد آشتی است- فراهم شود، در مقابل حدود پنج هزار تروریست مسلح در منطقه «التنف» در مرزهای سوریه و عراق که پایگاه آمریکا در آنجا ایجاد شده است، بر اساس این طرح قرار بود به سمت حومه دمشق برای ورود به غوطه شرقی با پوشش هوایی جنگندههایی آمریکایی وارد شوند در نتیجه پایگاه آمریکایی در غوطه شرقی ایجاد شود که گروههای تروریستی به دنبال ایجاد آن هستند تا امنیت دمشق را مورد تهدید قرار دهند.
به گفته این منبع نظامی، ارتش سوریه توانسته است پیشروی گروههای تروریستی به سمت قلمون شرقی را با شکست روبرو کند.
این طرح دشمنان سبب تسریع در اعزام نیروهای ویژه(کماندویی)، لشگرها و تیپهای مختلف ارتش سوریه به محورهای غوطه شرقی برای آغاز بزرگترین و گستردهترین عملیات نظامی شده است تا تمام غوطه شرقی را آزاد کنند که آمریکا و رژیم اسرائیل هرگز چنین اقداماتی را پیش بینی نمیکردند و این نکته را درک کردند که طرح آنها برای وارد کردن تروریستها به پایتخت سوریه غیرممکن است.
این منبع در پایان تصریح کرد تصمیم ارتش سوریه برای یکسره کردن کار تروریستها در غوطه شرقی دمشق اتخاذ شده است و ارتش هرگز از عملیات تا آزادسازی کامل مناطق از اشغال باندهای تروریستی دست برنخواهد داشت، تروریستهایی که با دهها موشک و خمپاره هر روز پایتخت و مردم آن را هدف قرار میدهند.